بسمه تعالی
هر فردی می خواهد موفق باشد، می خواهد از آسایش بهره ببرد، بی نیاز باشد، کسی مزاحمش نباشد وبالأخره طوری زندگی کند که در عزت و قدرت و برخورداری از تمام ما یحتاج زندگی اش باشد
طبیعتا هیچ کس دوست ندارد محتاج و زندانی کس دیگری باشد اما وقتی که خوب نگاه می کنم می بینم پس از این همه راحتی و خوردن و خوابیدن و ... ما در آخر چاره ای جز مردن نداریم این یک مطلب مسلم است که خداوند هم به آن اشاره کرده که هر نفسی طعم مرگ را می چشد و نیز مشاهدات تجربی ما نیز همین سخن را می گوید.پس مردن امری قطعی است
چرا باید بمیریم ما که جایمان خوب است حال که قرار است بمیریم چه لزومی دارد که ما هدف داشته باشیم یا نه ثروتمند باشیم یا نباشیم نهایتش کمی سختی می کشیم ولی چون بنای ما به مردن است چیزی از دست نداده ایم اصلا برای اینکه این همه دوندگی نکنم و تن به سختی های زندگی ندهم خودکشی به عنوان راه حل رهایی از این مشکلات را انتخاب می کنم این مطالب را این طوری نوشتم تا به این نکته برسیم نهایت عمر ما هر چند در راحتی هم باشیم پایان پذیر است و حتی آدمهای فقیر هم راه گریز از فقر دارند یا نهایتا صبر می کنند تا عمرشان به پایان برسد حال که سرانجام هر دو قشر( ثروتمند و فقیر) مرگ است
این همه برنامه ریزی و هدف داشتن پوچ می شود جای این سؤال مطرح است که هدف داشته باشیم و یا نداشته باشیم فرقی نمی کند چرا هدف داشته باشیم؟ پس لا اقل خوش باشیم و هر کاری دلمان خواست انجام دهیم کی به کیه؟
اگر دنیا را به تنهایی در نظر بگیریم همینطور است و خوبی و بدی فرقی ندارد اصلا بگذار آدمها برای متاع دنیا همدیگر را بکشند آنها که باید از این دنیا بروند
پس زندگی پوچ است بدون خداوند آیا با این نگاه حقیقت هدف خداوند نمی باشد؟ اوست که به زندگی معنا می بخشد و فرق می گذارد بین خوبی و بدی و تلاش و تکاپو را برای رسیدن به کمال و معنویت زنده می کند و جان تازه به کالبد انسان ایجاد میکند آیا شایسته نیست کمی به این فکر فرو رویم که همه ما عبد خدا هستیم و تنها برای او باید هزینه کنیم در واقع خود هزینه هم خداوند در اختیار ما گذاشته است حیف است بیا کمی رو به معنویت بیاوریم باور کن این معنویت شیرین است
|